جدول جو
جدول جو

معنی بن درکه - جستجوی لغت در جدول جو

بن درکه
از پایین به بالا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ کِ)
دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام که در 39 هزارگزی جنوب خاوری دره شهر و یک هزارگزی جنوب راه مالرو دره شهر واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و گرمسیر و دارای 104 تن سکنه، آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و پشم، و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بُ کَ کِ)
دهی از دهستان هویان است که در بخش ویسیان شهرستان خرم آباد واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، اسبان منسوب به سوی اعنق. (منتهی الارب). گویند اعنق نام اسبی است. (لسان العرب). فحلی است از خیل عرب و بنات اعنق بدان منسوب است. (لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(بِ دَ رِ)
دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ دِ رَ)
جمع واژۀ بندار. آنکه خرید و فروخت جواهری نموده باشد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنادره
تصویر بنادره
جمع بندار، پارسی تازی شده بندارها
فرهنگ لغت هوشیار
از جهت پایین، سربالا
فرهنگ گویش مازندرانی
حیاط
فرهنگ گویش مازندرانی
آویزی از طناب که در گذشته غذا را در آن قرار داده و در فضای
فرهنگ گویش مازندرانی
از بالا به سمت پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
از پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
بن بکت
فرهنگ گویش مازندرانی
از بنیاد، از نخست
فرهنگ گویش مازندرانی
به درک، به جهنم، اصطلاحی معادل هرچه باداباد
فرهنگ گویش مازندرانی